شیرها و گوسفندها

ساخت وبلاگ
نویسنده: پویا جفاکشمردی پاکستانی و ساکن عربستان که شبیه محمود احمدینژاد رئیس جمهور سابق ایران است.- عکس: شمال نیوز، 1397دیشب، 27بهمن 1402 برنامه ی شیوه از شبکه ی چهار سیما، میزگردی با موضوع نهاد انتخابات برگزار کرد که یک طرف آن، آقای حسین مرعشی از جبهه ی کارگزاران سازندگی بود. طرف دوم را که دکتر امینی نامیده میشد نمیشناختم ولی ظاهرش به اصولگراها میخورد. اول برنامه، مجری، جوابیه ی تند دفتر دکتر حسن روحانی به اتهام تلاش برای واگذاری شط العرب به صدام را که آقای غدیری به ایشان نسبت داده بود قرائت کرد. موقع خوانده شدن مطلب، لبخند رضایتی بر لب های آقای مرعشی نقش بسته بود، اما دکتر امینی سرش را پایین آورده و چشمانش را بسته بود و ظاهرا زیاد از این اتفاق راضی نبود. خدا مرا ببخشد؛ فکر کردم دکتر امینی همفکر امثال غدیری است. اما ظاهرا از تندی و فحش آمیز بودن لحن نامه ناراحت بود. به هر حال، بحث شروع شد و آقای مرعشی، خیلی دست و پا شکسته و با احتیاط سعی کرد تا تاریخچه ی انتخابات در جمهوری اسلامی و چگونگی فرمالیته شدن آن و سپس جذاب شدنش و دوباره فرمالیته شدنش را تسلسل وار بیان کند و صحبت را دست آقای امینی داد. برخلاف انتظارم، آقای امینی، خیلی شجاعانه تر از آقای مرعشی، موضوع انحطاط انتخابات را مورد انتقاد قرار داد و حتی از «ابتذال» انتخابات با افتادنش دست آدمی که پیروانش او را «استاد» خطاب میکنند و منظورش دکتر حسن عباسی است، صحبت به میان آورد. امینی، به صراحت، اعتراضات سال 1401 را به گردن فرمالیته شدن انتخابات و حذف جریان های سیاسی برای تنگ تر کردن حلقه ی قدرت انداخت و گفت که این اعتراضات، هنجارشکنانه، خشن و آسیبزا بودند بدان سبب که توسط نیروهای سیاسی کنترل نمیشدند و هیچ رئیس و صاحب مشخصی ندا شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 11 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 15:28

نویسنده: پویا جفاکشنقاشی هلندی قدیمی از ونوس و آدونیس منسوب به قرن17یورگن هابرماس یکی از فیلسوفان طرفدار سکولاریسم بود که سفرهایی به ایران دوران اصلاحات داشت و اصلاحطلبان را در مسیر رواج سکولاریسم در ایران راهنمایی میکرد. با این حال، فقط چند سال بعد و در سال 2008 هابرماس در یک سخنرانی، فرارسیدن دوران پساسکولار را اعتراف کرد. بنا بر صحبت دکتر همایون همتی در گفتگو با شماره ی 31 مجله ی عصر اندیشه (آذرماه 1402: ص124) او «دو دلیل جامعه شناسی برای عدم کفایت سکولاریسم ارائه کرد: یکی این که اخلاق به دین به عنوان یک پشتوانه نیاز دارد و دیگر این که شکاف طبقاتی در میان شهروندان جوامع اروپایی به ویژه به خاطر مهاجرت های گسترده و رشد آمار مسلمانان در این جوامع، توجه به مسئله ی دین را الزام آور کرده است.» نظریه ی هابرماس را با نظریه ی چارلز تیلور درباره ی سکولاریسم قابل مقایسه میدانند. تیلور معتقد است فضای سکولار، فضایی است که در آن، دین یک آیتم در کنار آیتم های دیگر است و آدمیزاد میتواند بسته به شرایط، در وقتی خاص، دینی و در وقتی دیگر به صورت خنثی نسبت به دین و یا اصلا ضد دستورات دین عمل کند. اما فضای پساسکولار هابرماس، فضای ذهنی آدمی را نشان میدهد که دغدغه ی دینی دارد ولی به طور مرتب، در «سکولاریتی» ها یعنی موقعیت های سکولاری قرار میگیرد که در آنها به حالت بی دین یا ضد دین عمل میکند. درست به موازات اعلام تز جدید هابرماس، سکولاریسم که سابقا راهی برای فرار از خشونت دین تلقی میشد، روز به روز حالت خشن تر و مخاصمه جوتری به خود میگرفت و دیگر در مقابل دین بی طرف نبود، بلکه مستقیما ضد دین ظاهر میشد، چون هستی خود را از سوی دین در خطر میدید. سکولاریسم قبل از آن هم دو چهره داشت: 1-سکولاریسم ایجابی شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 8 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 15:28

نویسنده: پویا جفاکشآنتونیو گرامشی معتقد بود حتی درحالیکه «امر کهنه» مرده باشد، «امر نو» به راحتی به دنیا نمی آید. نویسنده ی بی نام مقاله ی «آیا ملت ایران ناف دارد؟» در مقدمه ی پرونده ی ناسیونالیسم ایرانی در شماره ی چهارم «کتاب روزآور» (دی و بهمن 1402) ناسیونالیسم ایرانی را نیز چنین «امر نو» یی میداند. عنوان مقاله اشاره به این جمله ی ارنست گلنر است که «ملت ها ناف ندارند.» و نویسنده ایران را هم از این امر کلی، استثنا نمیداند. همیشه ملت ها تاریخی را به زور روی وضع و اندازه ی کنونی ملت خود جور میکنند و بعد سعی میکنند همه را هر طور شده، به آن چیزی که مطابق آن تاریخ باید باشند (و نیستند) تبدیل کنند. درباره ی ایران، «امر نو» به صورت یک جفت نوزاد دوقلو به دنیا آمده که با هم سر ستیزه دارند.: «از این دو نوزاد، یکی ملت را شهروندانی –زن و مرد- برابر میداند که حق زندگی دارند و خود را مبنای آزادی استوار میکند و دیگری پایه های خود را بر مفهومی مردسالار، یکه سالار و دیگرستیز از ملت استوار میسازد. درواقع، این دو جلوه هایی از چهره ی ژانوسی ناسیونالیسم هستند. از زمان پیدایش ناسیونالیسم، نظریه پردازان متوجه این چهره ی ژانوسی شده اند. ناسیونالیسم از سویی مفهومی سیاسی است که مشروعیت دولت را منبعث از مردم میداند و این مردم را شهروندانی برابر میداند و از سوی دیگر، مفهومی است فرهنگی که بر پایه ی مفاهیمی همچون نژاد یا زبان میکوشد مردمانی یکدست برای دولتی واحد ایجاد کند. میتوان این دو رویکرد را به ترتیب ناسیونالیسم مدنی و ناسیونالیسم نژادی نام نهاد. استدلال ما این است که ملت ها پدیده های جدیدی هستند که در زمانه ی مدرن خلق شده اند و بر اساس آنها، مرزهایی به وجود آمده اند و مردمانی درون این مرزها در کنار شیرها و گوسفندها...
ما را در سایت شیرها و گوسفندها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : baghebabel بازدید : 10 تاريخ : يکشنبه 6 اسفند 1402 ساعت: 15:28